تقویت کار‌های گروهی نیازمندِ تلاش جمعی بیشتر است

گفت‌وگو با اعضای هیئت مدیرهٔ جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی

سیما غفارزاده – ونکوور

به هشتم ماه مارس، روز جهانی زن، چیزی باقی نمانده است. روزی که امسال برای صد و هشتمین سال متوالی در جهان گرامی داشته می‌شود. روزی که ۱۰۸ سال است حقوقِ همچنان نابرابرِ زنان جهان را به ما یادآوری می‌کند. روزی که اساساً به‌دلیل نابرابری و تبعیضی که در سراسر جهان به زنان روا داشته می‌شود، به تقویم‌ اضافه شده است.  زنان دنیا، حتی آن‌ها که در کشورهای جهان اول زندگی می‌کنند، همچنان و هنوز برای دستیابی به حقوق برابر با مردان مبارزه می‌کنند. با امید به روزی که این مناسبت تنها برای گرامی‌داشت تاریخ مبارزهٔ زنان برای رسیدن به حقشان جشن گرفته شود.

جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی که حدود یک دهه است در شهر ونکوور فعالیت رسمی دارد، انجمنی غیرانتفاعی‌ست که با حضور زنان ایرانی این شهر، برنامه‌ها و فعالیت‌های چشمگیری را در کارنامهٔ خود ثبت کرده است. به‌مناسبت روز جهانی زن و جشنی که این جامعهٔ فرهنگی هر سال در این مقطع از سال برگزار می‌کند، گفت‌وگویی با اعضای هیئت مدیرهٔ آن داشته‌ایم که توجه شما را به مطالعهٔ آن جلب می‌کنیم. شایان ذکر است که از شش عضو هیئت مدیرهٔ جامعهٔ زنان، خانم ترانه یادگاری از بنیان‌گذاران این جامعهٔ فرهنگی در سفر بودند و به‌همین دلیل متأسفانه در این گفت‌وگو شرکت نداشته‌اند.

با سلام و سپاس فراوان از وقتی که به ما داده‌اید، لطفاً ابتدا کمی دربارهٔ تاریخچه و نوع فعالیت‌های «جامعهٔ فرهنگی زنان ایران» برای خوانندگان ما بگویید.

گلناز ملک: این جامعه در سال ۲۰۰۶ توسط گروه کوچکی از خانم‌های مهاجر ایرانی تشکیل شد که مایل بودند بتوانند هر چه بهتر در جامعهٔ کانادایی جذب بشوند. آن‌ها به انجمنی احتیاج داشتند که بتوانند معلومات و مهارت‌های خود را در زمینه‌های مختلف با هم به اشتراک بگذارند، به امید آنکه بتوانند در اجتماع بیشتر فعالیت کنند و از امکاناتی که برای زنان در کانادا وجود دارد، استفاده نمایند.

به این منظور، جلسات مرتب و ماهانه‌ای در منازلشان به‌راه انداختند. این فعالیت‌ها تأثیر بسیار مثبتی در زندگی‌های ایشان گذاشت و در شرایطی که مشغول جاافتادن و عادت کردن به زندگی جدیدشان در کانادا بودند، به آن‌ها نوعی حس هدفمندی، توانمندی و تعلق به یک گروه را داد.

گلناز ملک
گلناز ملک

خبر تشکیل این گروه دهان به دهان گشت و افراد بیشتری به پیوستن به این گروه علاقه‌مند شدند. با بیشتر شدن تعدا اعضا، به مکان بزرگ‌تری برای جلسات احتیاج بود، بنابراین تصمیم گرفتند گردهمایی‌ها را در سالنی در پارک رویال و سپس در کامیونیتی سنتر وست ونکوور تشکیل دهند. این سازمان بالاخره در سال ۲۰۰۸ توسط بنیان‌گذاران این جامعه در ویکتوریا به‌عنوان سازمانی غیرانتفاعی ثبت شد.

اعضای هیئت مدیرهٔ این سازمان، همه به‌صورت داوطلبانه خدمت می‌کنند و در کنار زندگی پرمشغله و مسئولیت‌های حرفه‌ای و خانوادگی‌شان، زمان بسیار زیادی را هم وقف ادارهٔ امور این سازمان می‌کنند.

تعداد اعضای هیئت مدیرهٔ این سازمان بین ۶ تا ۱۰ نفر است که هر دو سال یک‌بار توسط اعضای سازمان انتخاب می‌شوند. اعضای کنونی هیئت مدیره این اشخاص می‌باشند: پروین پرتوی، مریم جورابچی، ترانه یادگاری، فرشته امین، آذر ضیامنش، و گلناز ملک.

در حال حاضر، این جامعه حدود ۲۰۰ نفر عضو دارد و تعدادی نیز به‌صورت مستمع آزاد در جلسات شرکت می‌کنند. حضور در جلسات جامعهٔ فرهنگی، این موقعیت را به شرکت‌کنندگان می‌دهد که به معلوماتشان بیافزایند، دوستان و آشنایان بیشتری پیدا کنند، شبکهٔ معاشرتشان را گسترش دهند و در محیطی دوستانه در فنونی چون سخنرانی در مقابل جمع، آزموده شوند.

نوع فعالیت‌های جامعهٔ فرهنگی زنان از این قرار است:

۱- جلسات مرتب ماهانه با موضوعات متنوع مانند سلامتی جسم و روان، حقوق زنان، قوانین خانواده در کانادا، سیستم آموزشی در مدارس کانادایی، انتخابات شهری، موسیقی و شعر، فرهنگ و هنر، زندگی خانوادگی، و معرفی و تجلیل از زنان موفق ایرانی کانادایی.

۲- جشن روز جهانی زن، این جامعه هر ساله روز ۸ مارس را که روز جهانی زن است، مفصلاً جشن می‌گیرد و حدود ۷۰۰ نفر زن و مرد در این جشن شرکت می‌کنند.

۳- کارهای خیریه، این جامعه حداقل سالی یک بار برنامه‌ای برای جمع‌آوری کمک‌های مالی به سازمان‌های خیریه تشکیل می‌دهد، مانند:

  • پناهگاه زنان
  • بیمارستان کودکان
  • خانهٔ رونالد مک‌دونالد (محل اقامت خانواده‌های کودکان بیماری که از شهرستان‌های اطراف برای معالجه به ونکوور می‌آیند)
  • کمک به زلزله‌زدگان ایران و سایر کشورها و همچنین کمک به آسیب‌دیدگان سونامی
  • کودکان و مادران بی‌پناه در ایران
  • جنگ‌زدگان کردستان
  • جنگ‌زدگان و پناهندگان سوریه

۴- همکاری با سایر سازمان‌های غیرانتفاعی ایرانی-کانادایی، از جمله، بنیاد کانادا و ایران، خیریهٔ پردیس، شرکت Pacific United Productions، و دیگر سازمان‌های فرهنگی و هنری ایرانی در شهر ونکوور

جامعهٔ فرهنگی زنان چه برنامه‌های شاخصی طی سال‌های فعالیت خود برگزار کرده است؟ در صورت امکان، لطفاً خلاصه‌ای از مهم‌ترین‌هایشان را بفرمایید.

مریم جورابچی
مریم جورابچی

مریم جورابچی: هر ماه سعی می‌شود سخنرانی‌ مفیدی که مورد علاقهٔ شرکت‌کنندگان نیز باشد، بیشتر در زمینهٔ سلامت جسم و روان، برگزار شود.

گلناز ملک: برنامه‌های شاخص جامعهٔ فرهنگی زنان از این قرارست:

۱- برگزاری هرسالهٔ جشن روز جهانی زن شامل دو بخش زیر:

  • تجلیل از بانوی انتخابی سال، نظیرِ سیمین بهبهانی (از طریق ویدیو)، فخری خوروش (حضوری)، شهرنوش پارسی‌پور (حضوری)، پری زنگنه (حضوری)، مژگان جمال‌زاده، فعال حقوق بشر افغان (حضوری)، بنفشه صیاد (حضوری)، طاهره قرة‌العین (شخصیت تاریخی)، قمرالملوک وزیری (شخصیت تاریخی) و به‌زودی نیلوفر بیضایی (حضوری)
  • برنامهٔ هنری سرگرم‌کننده از جمله تئاتر، کنسرت، نمایش رقص با حضور هنرمندان داخل و خارج از کانادا و سعی در معرفی هنرمندان ایرانی ونکوور به جامعهٔ ایرانی شهر.

۲- برگزاری دو سمینار دوروزهٔ روان‌شناسِ به‌نام، خانم دکتر نهضت فرنودی، در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ با موضوعاتی نظیر: افسردگی و اضطراب، تربیت فرزندان، فرق هوش عاطفی و هوش ذهنی، دلبستگی‌های سالم و وابستگی‌های بیمار، و بازیگران ذهن و روان.

۳- گردهمایی بانوان ایرانی و بانوان کانادایی، با هدف باز نمودن کانال‌های ارتباطی بین جامعهٔ ایرانی و سایر جوامع در ونکوور. جامعهٔ زنان میهمانی بزرگ و جالبی در سال ۲۰۱۰ ترتیب داد و از یک طرف خانم‌های عضو جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی و از طرف دیگر خانم‌های محترمی از جامعهٔ کانادایی شهر را دعوت کرد. از جمله میهمانان کانادایی این افراد بودند: خانم پاملا گلداسمت جونز (Pamela Goldsmith-Jones)، شهردار وقت وست ونکوور و نمایندهٔ فعلی پارلمان از حوزهٔ وست ونکوور سانشاین کوست، خانم ماکسین ویلسُن (Maxine Wilson)، شهردار پیشین کوکئیتلم، خانم پاملا مارتین (Pamela Martin)، گویندهٔ تلویزیون CTV، مدیر سالن سنتنیال تیاتر، چندین زن وکیل، چند هنرمند و همچنین گروهی از رهبران زن اقوام اولیهٔ کانادا، قبیلهٔ اسکوامیش.

برنامهٔ این میهمانی بزرگ شامل سرو کردنِ شام مجلل ایرانی که توسط اعضای جامعه تهیه شده بود، نمایشگاه نقاشی و مجسمه‌های سه هنرمند ایرانی ونکوور، صنایع دستی، سخنرانی در زمینهٔ حقوق زنان ایرانی و اجرای موسیقی و رقص بود. این برنامهٔ زیبا با خواندنِ یک ترانهٔ بومی توسط خانم‌های اسکوامیش پایان یافت.

۴- اسپانسر شدن یک خانوادهٔ پناهندهٔ سوری، این کار مهم در سال ۲۰۱۷-۲۰۱۶ با همکاری West Vancouver United Church انجام گرفت و بسیار موفقیت‌آمیز بود. مدیریت و اعضای کلیسا همگی از همکاری با گروه خانم‌های ایرانی در این کار بسیار ابراز خرسندی و رضایت کردند.

چه شد که به فکر دعوت از خانم نیلوفر بیضایی افتادید؟ و چه شد که از آقای حسام انوری برای همکاری در برگزاری برنامهٔ امسال روز زن دعوت به‌عمل آوردید؟

گلناز ملک: من در ماه ژوئن ۲۰۱۷ به تماشای یکی از نمایشنامه‌های ایشان به نام «دو تشت آب گرم و دو صد غزل ناگفته» رفتم و از آن بسیار لذت بردم. هم نمایشنامه بسیار عالی نوشته شده بود و هم اجرا و بازی‌ها عالی بود. به این نتیجه رسیدم که این کارگردان می‌تواند برای برنامهٔ روز زن ۲۰۱۸ برای ما نمایش خوبی تهیه کند و بلافاصله با ایشان تماس گرفتم. مذاکرات اولیه انجام شد و پس از آنکه در هیئت مدیره تصمیم گرفتیم بانوی سال ۲۰۱۸ خانم نیلوفر بیضایی باشد، از آقای انوری خواستیم که نمایشنامه‌های ایشان را مطالعه کند و مجموعه‌ای از آن‌ها را به‌روی صحنه بیاورد. حاصل کار، نمایش «بانو در آینه» است که روزهای دوم و سوم مارس در سالن تئاتر سنتنیال به‌روی صحنه خواهد رفت.

حدود هفت ماه از آن زمان گذشته است و به روز هیجان‌انگیز اجرای برنامه نزدیک می‌شویم. از انتخاب آقای انوری هم به‌علت شخصیت دوست‌داشتنی ایشان و هم به‌علت کار حرفه‌ای و هنرمندانه‌شان بی‌نهایت خوشحال‌ایم.

فرشته امین
فرشته امین

فرشته امین: اسم خانم نیلوفر بیضایی را شنیده بودیم ولی با کارهای ایشان آشنا نبودیم. بعد از آنکه فیلمی را به‌همراه کارهای ایشان در بی‌بی‌سی فارسی دیدیم و فکر کردیم خیلی خوب خواهد بود که از ایشان به‌عنوان یکی از بانوان موفق ایرانی در برنامهٔ جشن روز زن سال ۲۰۱۸ قدردانی به‌عمل بیاوریم. با خانم بیضایی تماس گرفتیم و ایشان نیز با محبت دعوت جامعه را پذیرفتند.

مشارکت زنان ایرانی ونکوور در کارهای داوطلبانه را، از جمله مشارکت در فعالیت‌های جامعهٔ فرهنگی زنان، چگونه می‌بینید؟

پروین پرتوی
پروین پرتوی

پروین پرتوی: بدون شک زنان ایرانی ونکوور در کارهای داوطلبانه‌ای که مورد علاقهٔ آن‌ها است، مانند کتابخانهٔ مدارس و کارهای خیریه، شرکت می‌کنند. در جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی، در حال حاضر گروه داوطلب متشکلی نداریم، ولی برای امور اجرایی برنامه‌های عمومی، مانند جلسات ماهانهٔ جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی و جشن‌ها، خانم‌ها مشتاقانه داوطلب می‌شوند و به ما کمک‌های شایسته‌ای می‌نمایند.

مریم جورابچی: ما سعی می‌کنیم که فرهنگ کارهای داوطلبانه را در بین جامعهٔ ایرانیان ونکوور توصیه کنیم و آن را توسعه دهیم.

فرشته امین: با توجه به جمعیت ایرانیان در ونکوور، مشارکت خانم‌های ایرانی در فعالیت‌های داوطلبانه بسیار کم است.

موانع مشارکت زنان ایرانی در فعالیت‌های داوطلبانه چیست؟ چگونه می‌توان آنان را به مشارکت بیشتر در امور اجتماعی و فرهنگی تشویق و ترغیب کرد؟

پروین پرتوی: تا آنجا که می‌دانم، در مورد موانع شرکت زنان ایرانی در فعالیت‌های داوطلبانه تحقیق و بررسی لازم به‌عمل نیامده است، ولی به‌طور کلی می‌توان موانع زیر را نام برد:

    • نداشتن وقت
  • اطلاع نداشتن از اهمیت کار داوطلبانه در کارهای اجتماعی و اینکه نتایج مثبت آن به‌طور غیرمستقیم به‌نفع خود داوطلب و دیگر زنان و مردان جامعه می‌شود. در کانادا، هر سال در حدود ده تا سیزده میلیون داوطلب در سازمان‌های خیریه و غیرانتفاعی مشغول کار می‌شوند.
  • نداشتن علاقه به این کار؛ بعضی‌ها ترجیح می‌دهند که به سازمان‌های خیریه پول بدهند، ولی شخصاً نمی‌خواهند داوطلب شوند.
  • برای تشویق زنان ایرانی در امور اجتماعی و فرهنگی، باید طی جلسات آموزشی آن‌ها را از منافع کار داوطلبانه آگاه نمود. مثلاً اینکه شرکت در گردهمایی‌های اجتماعی و فرهنگی و عضویت در سازمان‌های غیرانتفاعی، مهارت‌های ارتباط بین اشخاص را بالا می‌برد، اعتماد به‌نفس را زیاد می‌کند، معلومات شخصی در این زمینه‌ها بیشتر می‌شود و موجب پیدا کردن دوستان جدید می‌شود.
آذر ضیامنش
آذر ضیامنش

آذر ضیامنش: به‌نظر من یکی از موانع، عدم داشتن اعتماد به‌نفس کافی به‌دلیل ضعف زبان انگلیسی در ارتباط با سازمان‌های کانادایی است.

در مورد سازمان‌های ایرانی، بر اساس تجارب ۶ سالهٔ من در کانادا، افراد وارد کارهای عام‌المنفعه می‌شوند، اما در طول زمان به‌دلیل عدم انسجام درون سازمانی و ضعف در کارهای تیمی که عمدتاً به‌دلیل فردگرایی و فردمحوری است، افراد کم‌کم اشتیاق کارهای جمعی و داوطلبانه را از دست می‌دهند. منظورم این است که متأسفانه در جامعه‌ ایرانی-کانادایی، سازمان‌ها و انجمن‌های زیادی وجود دارند که یا در درون سازمان ناهماهنگی وجود دارد، یا بین سازمان‌ها با هم رقابت‌های ناسالم و گاه تخریبی. وقتی بین سازمان‌ها همسویی و اتحادی وجود ندارد، چطور انسان‌ها به کار درون‌سازمانی گرایش داشته باشند؟…

از طرفی عموماً جامعهٔ ایرانی-کانادایی، جامعه‌ای نوپا و جوان است، برای همین مشکلات و مسائل عدیده و پیچیدهٔ مهاجرت از جمله نیاز به رفع نیازهای اولیه و ایجاد امنیت شغلی و مالی، انطباق‌پذیری اجتماعی و از طرف دیگر نیاز به حمایت‌های عاطفی مبرم دارد که در مجموع شرایط سختی را ایجاد می‌کند و افراد در شیوه‌های مقابله‌ای، گاه دچار سردرگمی می‌شوند و این حالت روند جذب به بطن جامعه برای کارهای داوطلبی را کند می‌کند.

در پاسخ به اینکه چگونه افراد و به‌ویژه زنان را به فعالیت‌های داوطلبانهٔ فرهنگی تشویق کرد، به برنامه‌ای منسجم و واقع‌بینانه با محور نیازهای رشد و توانمند‌سازی زنان نیاز است و تلاش همه‌جانبهٔ سازمان‌ها را برای فرهنگ‌سازی و آشنایی زنان با جایگاه ارزشمند کار داوطلبی، می‌طلبد.

دعوت از زنان کوشا و موفق برای به اشتراک گذاشتن تجارب و مراحل پیشرفت آنان نیاز در این مسیر مؤثر خواهد بود.

تلاش برای نشان دادن ارزش والای کار داوطلبی از طرف زنان و مادران به‌عنوان الگوی عشق و انسان‌دوستی در خانواده، می‌تواند تأثیر مثبت بر فرزندان برای احترام به انسان‌ها را بنا نهد.

فرشته امین: به‌نظر من مشغلهٔ زیاد خانم‌ها بعد از مهاجرت و وفق پیدا کردن با محیط جدید، دغدغه‌های مختلف و آشنایی با کشور میزبان و مهم‌ترین دلیل از نظر اینجانب ضعیف عمل کردن در کارهای گروهی است. متأسفانه انجام کار‌های گروهی در فرهنگ ما جاافتاده نیست و تقویت این‌گونه کارها نیازمندِ تلاش جمعی بیشتر است. به‌نظرم، با هر چه بیشتر کردنِ تعداد انجمن‌ها که در آن‌ها به فعالیت‌های داوطلبانه نیازست و از طریق اطلاع‌رسانی، می‌توان خانم‌ها را به مشارکت در کارهای داوطلبانه تشویق و ترغیب کرد.

آیا شما در ایران نیز فعالیت‌های مشابه داشته‌اید؟ اگر پاسخ مثبت است، چه تفاوت‌هایی در چنین فعالیت‌هایی در ایران و کانادا می‌بینید؟ آیا دولت کانادا مزایا و تسهیلات خاصی برای فعالیت‌های فرهنگی زنان در نظر می‌گیرد؟

پروین پرتوی: من در ایران دبیرِ دبیرستان بودم و با داشتن سه فرزند وقت داوطلب شدن نداشتم. بعد از آمدن به کانادا و استقرار که حداقل سه سال طول کشید، شروع به کار داوطلبی نمودم. اولین جایی‌که من به‌‌عنوان داوطلب کار کردم Vancouver Volunteer Center بود. از همان‌جا، با سازمان‌های غیرانتفاعی دیگر آشنا شدم. در نتیجه، در سازمان زنان مهاجر استخدام شدم و پس از مدتی عضو هیئت مدیرهٔ BC Organization of Immigrant and Visible Minority Women کار داوطلبانه را دنبال کردم. از آن زمان تا به‌ حال که بیش از ٣٠ سال گذشته است، هیچ روزی نبوده که من بدون کار داوطلبی سر کرده باشم و به‌همین مناسبت در ١٢۵مین سالگرد کانفدریشن کانادا به دریافتCommemorative Medal, in recognition of significant contribution to community and Canada نائل شدم.

آذر ضیامنش: من در ایران سال‌ها در سرای سلامت شهرداری مناطق غرب و جنوب تهران به‌طور داوطلبانه در زمینهٔ حرفه و تخصص خودم برای خانواده‌ها کلاس‌های آموزشی مهارت‌های زندگی و فرزندپروری داشتم که البته خود نیز بسیار از آن‌ها یاد گرفتم.

تفاوت فعالیت‌ها در ایران و کانادا بیشتر برمی‌گردد به اینکه در کانادا، کار داوطلبانه به‌عنوان فرهنگ و ارزش اجتماعی لازم و ضروری است، برای همین بر اساس اصول و سیستم انسجام‌یافته‌ای انجام می‌گیرد که جنبهٔ فرسایشی و تعارضی ‌آن کم است و به‌دلیل قدردانی کردن از داوطلبان و دلگرمی دادن به‌ آن‌ها، انگیزهٔ افراد را برای فعالیت خودجوش و بی‌انتظار تقویت می‌کند، آموزش نقش محوری دارد و فرد در گروه به‌عنوان نیرویی مثبت تلقی می‌شود.

فرشته امین: من از سن دبستان با کارهای داوطلبانه و گروهی آشنا شدم و به‌عنوان پیشاهنگ و پلیس مدرسه فعالیت داشتم. هر تابستان هم در اردوهای مختلف شرکت می‌کردم و کارهای گروهی انجام می‌دادم. این روند ادامه داشت تا اینکه حتی در دانشگاه هم به‌عنوان دانشجوی داوطلب در انجمن‌های مختلف فعالیت داشتم و به استادان هم کمک می‌کردم.

فعالیت‌های اجتماعی خود را با انجام کارهای مختلف ادامه دادم. در سال ۱۳۸۶ در شهرستان محلات، با هزینهٔ شخصی کلینیک همودیالیز تخصصی تأسیس کردم.

سال‌هاست که با کودکان کار (واقع در خیابان شوش تهران) کار می‌کنم. از خرید کفش و وسایل مدرسه برای اول مهر تا پیدا کردن پزشکان داوطلبی که برای کمک به این کودکان، وقت و انرژی خود را به رایگان در اختیار این عزیزان قرار می‌دهند.

با خیریهٔ سلوک واقع در تهران همکاری نزدیکی دارم و در ونکوور هم به‌طور کلی تمام فعالیت‌هایم، به‌عنوان مشاور تغذیه و ورزش، داوطلبانه است. و در حال حاضر، با یک خیریهٔ کانادایی همکاری می‌کنم.

در مورد تسهیلاتی که دولت کانادا در اختیار فعالیت‌های فرهنگی قرار می‌دهد، اطلاع چندانی ندارم. جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی هیچ‌گونه کمکی از دولت کانادا دریافت نمی‌کند. در مورد ایران می‌دانم که هیچ‌وقت نسبت به فعالیت‌های این‌چنینی نظر خوبی ندارند، به‌خصوص اگر فعالیت به‌نحوی به بانوان مربوط شود. معمولاً شروع این‌گونه فعالیت‌ها با هزینهٔ شخصی است و گرفتن هرگونه کمکی از دولت، به‌سختی و به کندی امکان‌پذیرست.

چه انتظاری از جامعهٔ مردان ایرانی دارید؟ کمک‌های مستقیم و غیرمستقیم مردان ایرانی در تقویت فعالیت‌های جامعهٔ فرهنگی زنان ایران چه می‌تواند باشد؟ مردان ایرانی چه نقشی در مشارکت زنان (همسرانشان) در این‌گونه فعالیت‌ها می‌توانند داشته باشند؟

پروین پرتوی: از مردان ایرانی‌ای که از جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی و اهداف آن اطلاع دارند، انتظار داریم که در جلسات عمومی و جشن‌های این جامعه شرکت کنند و زنان و دختران فامیل و همسران خود را تشویق کنند که به عضویت جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی درآیند. همچنین اگر همسران آن‌ها در کارهای داوطلبانهٔ این جامعه شرکت دارند، آن‌ها را در این کار پشتیبانی کنند و در صورت لزوم تسهیلات شرکت آن‌ها را در این کار داوطلبانه فراهم آورند.

آذر ضیامنش: مسلماً در هر فعالیتی همسویی زن و مرد و حمایت همدیگر پویایی و رشد فکری و روانی را افزایش می‌دهد، ایده‌های و خلاقیت جدیدی را پرورش می‌دهند، همکاری در منزل را زیاد می‌کند که باعث ایجاد صمیمیت و قدردانی از هم می‌شود.

آقایان با یاری رساندن به همسر خود، کمک می‌کنند که زنان با حضور خود در جامعه به بلوغ اجتماع و شناختی بیشتری کسب کنند و نتایج آن مستقیما در درون خانواده نمود پیدا می‌کند.

فرشته امین: به‌نظر من مردان نقش بسیار عمده‌ای می‌توانند داشته باشند؛ چه مستقیم و چه غیرمستقیم. مستقیم به این‌صورت که مردان می‌توانند زنان (همسر، مادر، خواهر،…) را به انجام امور فرهنگی و اجتماعی، ترغیب و تشویق کنند. غیرمستقیم نیز به این صورت که مردان، به‌خصوص مردان ایرانی نسل‌های قدیمی‌تر که قطب مالی خانواده‌اند و زنان بیشتر خانه‌دار، با کمک‌های مالی خود می‌توانند هم از زنان خانوادهٔ خود و هم از مشارکت زنان دیگر در جامعه پشتیبانی کنند.

چشم‌انداز شما برای گسترش فعالیت‌های «جامعهٔ فرهنگی زنان ایران» در چند سال آینده چیست؟ چه اندازه امکان و احتمال مشارکت زنان ایرانی نسل دوم مهاجر وجود دارد؟

پروین پرتوی: جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی در طرح‌ریزی برنامه‌هایش همیشه آینده‌نگری را مورد توجه قرار می‌دهد و امید است که این جامعه فعالیت‌های خود را در مورد نیازمندی‌های زنان ایرانی در زمینه‌های مختلف توسعه دهد و سعی کند که زنان نسل جوان (نسل دوم مهاجر) را به شرکت در کارهای مختلف جامعه، به‌خصوص در هیئت مدیره، دعوت نماید. امید من این‌ است که در چند سال آینده، دستِ کم نصف اعضای هیئت مدیرهٔ جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی، زنان نسل دوم مهاجر باشد.

فرشته امین: به‌نظرم طی سال‌های آینده، به‌طور یقین درصد مشارکت زنان در انجام کارهای داوطلبانه بیشتر و بیشتر خواهد شد. و به‌خصوص نسل دوم مهاجران با توجه به آشنایی بیشتر با قوانین و فرهنگ کشور میزبان، به‌طور حتم درصد فعالیت‌های اجتماعی داوطلبانه‌شان بیشتر خواهد بود.

با سپاس مجدد از وقت شما، چنانچه موضوع دیگری هست که مایل‌اید مطرح کنید، لطفاً بفرمایید.

گلناز ملک: دلم می‌خواهد خانم‌های ایرانی ساکن ونکوور، جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی را مثل خانوادهٔ دوم خود بدانند و از برنامه‌های ما استفاده کنند و خودشان هم با پیشنهادات سازنده و کمک‌های داوطلبی‌شان در تهیهٔ برنامه‌های بهتر و مفیدتر شرکت نمایند.

فرشته امین: جامعهٔ فرهنگی زنان ایران از بانوان ایرانی که مایل به همکاری داوطلبانه با این جامعه هستند، استقبال می‌کند و به آن‌ها خوشامد می‌گوید.

امروز حدود چهل سال است که از ورود اولین مهاجران ایرانی به کانادا می‌گذرد، ولی متأسفانه جامعهٔ ایرانی نتوانسته است آن‌طور که باید و شاید خود را در کشور میزبان تثبیت نماید، که شاید یکی از دلایل عمدهٔ آن عدم مشارکت در کارهای گروهی است.

من به‌عنوان یکی از اعضای جامعهٔ فرهنگی زنان ایرانی، از شما تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار ما قرار داده‌اید. امیدوارم که همیشه در کار خود موفق باشید.

ارسال دیدگاه